طلاق عاطفی
آنچه ما در این یادداشت به آن خواهیم پرداخت، نشانههای طلاق عاطفی است. میخواهیم نشانه های ریز و درشت را بگوییم تا یک روز چشم باز نکنیم و ببینیم ته خط ایستادهایم. بلکه از همان ابتدا گوش به زنگ باشیم و جلوی اتفاقات ناگوار بعدی را بگیریم. فرار از خانه و یکدیگر نشانهٔ بارز طلاق عاطفی است. نبود روابط کلامی و عاطفی بین زوجین از دیگر نشانه های اصلی این موضوع است. که البته همان طور که گفته شد این روشن ترین نشانهٔ طلاق عاطفی است.همچنین ممکن است در مراحل پایانی رابطه اتفاق بیفتد.
شاکی هم نیستم
اگر تا دیروز همسری داشتید که با چنگ و دندان برای رسیدن به تفاهم و داشتن یک زندگی درست و درمان میجنگید. در این مسیر با شما جرو بحث هم میکرد. اما امروز سکوت کرده و حتی گله و شکایتی هم ندارد، باید به فکر راه چاره باشید. چون طبق پژوهش های انجام شده در حوزه خانواده، وقتی یکی از زوجین دیگر از چیزی شکایت نکرده و انتقادی ندارد و ایرادی نمی گیرد، می تواند نشانه بی تفاوتی و دست کشیدن از زندگی باشد.
«با دوستام قرار دارم»
اگر یکی از زوجین بیش از حد طبیعی با دوستانش قرار میگذارد. و اگر این مسئله یک پدیده تازه در زندگیاش به شمار میرود؛ باید علت آن را کشف کرد. شاید یک دلبستگی و سرگرمی موقت باشد. اما اگر بقیهٔ نشانهها هم کم و بیش وجود دارد، باید این هشدار را جدی گرفت. وقتگذرانی خارج از خانه، دل بستن و مشغول شدن با سرگرمیهای برون زناشویی و وقت نگذاشتن برای همسر، از نشانه های طلاق عاطفی است.
کناره گیری در طلاق عاطفی
کناره گیری جسمی، نداشتن روابط جسمی، کلامی و جنسی ارضاء کننده و نوازشگر از نشانه های روشن طلاق عاطفی است. این مسئله معمولا وفاداری زوجین را تحت تأثیر قرار می دهد. همچنین ممکن است آنها را به سمت روابط خارج از ازدواج سوق دهد.
اول بچهام
بچه ها همیشه مهمند. شاید در نگاه اول به زندگی زوج های موفق و عاشق هم به این نتیجه برسید که فرزندان در اولویت هستند. اما واقعیت این است که در زندگی و رابطه موفق زناشویی فرزندان در اولویت دوم قرار دارند و فرزندان در پله دوم اهمیت هستند. در زوجینی که درگیر طلاق عاطفیاند این مسئله بسیار دیده میشود. خاصه از سمت زن خانه که تمام محبت، توجه و وابستگی خود را از همسر گرفته و به سمت فرزندان پرتاب میکند. این موضوع در حالت پیشرفته به وابستگی مرضی دچار میشود.
تمرکز روی نقاط ضعف
در مراحل اولیه و شروع طلاق عاطفی ممکن است هر دو طرف یا یکی از زوجین بر روی نقاط ضعف همسر متمرکز شوند. نادیده گرفتن تمام وجوه مشترک و نقاط مثبتی که در ابتدای ازدواج و عشق آن دو را به هم پیوند میداد، باعث پررنگ شدن نقاط ضعف و دورگرینی می شود. در این حالت اختلافات پررنگ شده و اشتراکات دیده نمیشود. فرد ابتدا به دعوا و تشنج دست میزند و کم کم به ورطه بی تفاوتی می افتد.
اهمیتی ندارد چه فکری میکنی
شیرازه زندگی مشترک اهمیتی است که زوجین به طرز فکر هم می دهند. همان توجه و اهمیتی که سبب می شود حتی طرز تفکر همسر را ترجیح دهد. اما اگر زوجین به جایی برسند که طرز فکر هم را نه تنها نمی پسندند که اهمیتی هم نمی دهند؛ طلاق عاطفی در حال وقوع است. اگر زن یا مردی برایش مهم نباشد طرف مقابلش چه طرز فکری دارد، باید این هشدار را جدی بگیرد.
نقش بی اعتمادی در طلاق عاطفی
داستان غم انگیزی است که نمی شود یک نسخه کلی پیچید. اینکه که اول بی اعتمادی پیش میآید و پشت بندش طلاق عاطفی هم کم کم سر و کله اش پیدا می شود یا اول به هزار و یک دلیل زوجین به طلاق عاطفی می رسند و بیاعتمادی هم خودش را جلو می اندازد. در هر صورت بی اعتمادی یکی از ارکان اصلی طلاق عاطفی است.