نقش بازی در رشد کودکان

بازی در رشد همه جانبه کودک نقش مهمی دارد و از همان اوایل کودکی باعث شناخت بهتر محیط می شود.بازی وسیله ی است برای آنکه کودک به خوبی دریابد که با دنیای خارج از ذهن خود چگونه باید رابطه برقرار کند.
کودکی که سالم باشد نمی تواند بازی نکند برای بازی تن به هر کار و تلاشی می دهد. بسیاری از والدین ومعلمان ، بازی را تلف کردن وقت می دانند متاسفانه آنها این نکته را درک نمی کنند که بازی نکردن، کودک را از موفقیتهای یادگیری که برای تکامل او ضروری است محروم می کند. بازی تنها یک سرگرمی کودکانه نیست بلکه در رشد و تکامل جنبه های مختلف زندگی کودک تاثیر دارد.و با پیدا کردن درک درستی از این مهم می توان کودک را بسوی تاثیرات مثبت بازی سوق داد.
بازی چیست؟
هرگونه فعالیت جسمی یا ذهنی هدفدار که بصورت فردی یا گروهی، انجام و موجب کسب لذت و برآورده شدن نیازهای کودک شود و همچنین موجب تخلیه انرژی کودک میشود وبه همراه شادی وشعف است بازی نام دارد . کودکان نقاط قوت و ضعف خود از جمله تمایل به فرمان دادن یا فرمان بردن، تهاجم یا تسلیم، اجتماعی بودن یا منزوی بودن و همچنین احساسات دوستانه یا خصمانه، افسردگی یا شادی، امیال و آرزوهای خود را از طریق بازی نشان می‌دهند.
بازی موجب همانندسازی با بزرگ‌ترها شده و کمک می‌کند که کودک شکست را بطور واقعی تجربه کند.
بازی در رشد جسمی کودک نیز موثر بوده و باعث رشد و هماهنگی دستگاه‌ها و اعضای بدن و تقویت حواس کودک و توانمندی فکری و بدنی او می‌شود.

 

کودکان پس از گذراندن بازی های فردی بدلیل نیازهای اجتماعی به عضویت درگروه درمی آیند. بازی باعث ایجاد مراوده و ارتباط متقابل کودکان و اطاعت از قانون می شود.. بهترین راه جهت آموزش رعایت اصول و مقررات ،شرکت کودک در بازی است.
در خانواده و مدرسه معمولاً از کودکان می خواهند که از الگوهای رفتاری تعیین شده پیروی کند. اما در دنیای بازی، کودک می تواند شرایط بازی را دلخواهانه طوری شکل دهد که هرگونه فعالیتی متناسب با سنین مختلف در آن داشته باشد.
کودکان در جریان بازی احساسات همسالان خود را از طریق به اشتراک گذاشتن وسایل خود با آنها درک می کنند و از طریق اجرای نقشهای مختلف با نیازها و آرزوهای دیگران ارتباط بر قرار می کنند. آنها در جریان بازی برای تصاحب فضا و یا نقش و ابزار خاصی در بازی به صورت واقعی و طبیعی با دیدگاه های دیگران آشنا می شوند.
علاوه بر این، بازی به تمرین نقش ها در کودکان و هویت یابی آنها نیز، کمک می کند
کودک به طور کلی یک گیرنده طبیعی جستجوگر و کاشف و یک پردازش کننده اطلاعات است. اما باید امکاناتی برایش فراهم شود تا بتواند به اعمال یادگیری بپردازد با اشیا تعامل کند و حواس خود را ورزش دهد تا بتواند بر اساس توانائیهای بالقوه و قابلیت خود برای سازمان دادن به تجاربش، دنیای خارج را در ذهن خود بسازد بنابر این هرچه کودک یادگیرنده فعال تر باشد بیشتر یاد می گیرد و هر اندازه بیشتر یاد بگیرد هوش او بیشتر رشد می کند و هر اندازه که هوش او بیشتر رشد کند بیشتر یاد خواهد گرفت. بازی واسطه یادگیری است. کودک در هنگام بازی، آزادانه آزمایش می کند و بر اساس نتایج آزمایش خود تجربه کسب می کند و از طریق بازی تجربیات خود را درونی می کند.
بازی کردن، کودک را قادر می سازد بر بعضی از امور پیرامونش تسلط پیدا کند، و دریابد که نمی تواند کاملا همه امور را تغییر دهد و همه چیز را دست کاری کند.پس او این درس را یاد می گیرد که دنیای واقعی را نمی توان کاملا تغییر داد.

 

جنسیت:
تأثیر جنسیت در بازی از سن هشت سالگی آغاز می شود؛ در نزد پسران وسیله ای برای اثبات خود در برابر دیگران و برای دختران وسیله ای برای بودن با دیگران است. دختران بیش تر کلامی بازی می کنند، در حالی که پسران به فعالیت های بدنی مشغول اند. دختران در بازی پرخاش گر نیستند، در حالی که پسران باهیجان و حرکات ماهیچه ای بازی می کنند. پسران، اغلب در بازی تابع قانون و مقررات نیستند و بیش تر به نفع خود به بازی می پردازند. در حالی که دختران گرایش شدید به قوانین و آداب و رسوم دارند.
انتظارات و توقعات والدین و جامعه از دختر و پسر نیز کم کم آنان را به سوی تفاوت میان بازی های دخترانه و پسرانه سوق می دهد.
هفت گروه بازی عمده که به رشد کودکان در زمینه های مختلف کمک می کنند عبارتند از :
بازی اکتشافی: وقتی که کودکان از محیط اطراف شان آگاه می شوند، به وسیله ی اسباب بازی هایی که حواس مختلف را تحریک می کند به کاوش و اکتشاف می پردازند.
بازی پرانرژی: کودکان با بازی، مهارت های جسمانی شان را پرورش می دهند. اسباب بازی هایی مثل دوچرخه و بازی هایی که با توپ انجام می شود، می تواند به این نوع بازی ها کمک کند
بازی سازنده: در این بازی کودکان کشف می کنند که چگونه اشیا با هم دیگر جور می شوند و می توان آن ها را به هم متصل کرد. قطعات و پازل ها برای بازی سازنده مناسب هستند
بازی تقلیدی: این بازی فرایند مشاهده و سپس الگوبرداری از دیگران است و کمک می کند کودکان درباره ی رفتارهای اجتماعی بیاموزند. اسباب بازی هایی مثل: تلفن، وسایل پخت وپز و لباس های محلی، باعث تقویت بازی اجرای نقش می شود
بازی اجتماعی: تعامل داشتن باعث رشد شناخت اجتماعی و مهار ت های اجتماعی می شود. این بازی به وسیله ی اسباب بازی هایی که بیش از یک کودک می توانند با آن بازی کنند، تقویت می شود. به عنوان مثال، بازی های توپی گروهی، یا بادبادک هوا کردن
بازی وانمودی: این بازی تخیل را به کار می اندازد و کودک را حاکم دنیای تخیلی اش می کند. در این بازی، کودکان از اسباب بازی های متنوعی استفاده می کنند
بازی مهارتی: مهار ت های ذهنی و جسمانی کودک را افزایش می دهد. اسباب بازی هایی مثل مجموعه ی وسایل ساختنی و تکمیل کردنی که مستلزم توجه و تمرکز هستند، در این نوع بازی به کار گرفته می شوند.

کودک با بزرگتر شدن، این اصل را می پذیرد که شرط اساسی بازی با دیگران همکاری است.
کودکان با تمرین زندگی آینده از طریق بازی و فراگیری روابط انسانی و اجتماعی و هم کاری در گروه های بازی می توانند رشد اجتماعی خود را تقویت کنند. رشد اخلاقی و معنوی به صورت پای بندی به نظم و مقررات، رعایت حقوق دیگران، کمک به دیگران، خیرخواهی و لذت بردن از خدمت به دیگران، از دیگر آثار بازی در کودکان است. کودکان، در سنین کم، بازی های انفرادی را بیش تر مورد توجه قرار می دهند و حضور والدین را در این بازی ها مهم می دانند، در حالی که با افزایش سن کودک، بازی ها به شکل گروهی، قاعده دار و همراه با نظم و احترام به حقوق دیگران انجام می شوند.

عواقب محرومیت کودکان از بازی
محرومیت از بازی، زیان بخش است و چهار پیامد عمده دارد که می توان به صورت زیر آن ها را عنوان کرد:
اگر تجربیات بازی طبیعی در طول زندگی کودک وجود نداشته باشد، احتمال بیش تری وجود دارد که کودک رفتارهای بسیار خشونت آمیز و ضداجتماعی نشان دهد، صرف نظر از جنسیت، سن، وضعیت خانوادگی، تحصیلات و درآمد.
وقتی کودک دایماً از بازی محروم باشد، محرومیت حسی ادامه پیدا می کند
آن ها از نظر عاطفی و اجتماعی و عاطفی سرکوب شده، جلوی احساسات خود را می گیرند، آمیزش و معاشرت برای آن ها سخت است، از تکالیف مدرسه عقب می مانند و خیلی ها در معرض خطر چاق شدن قرار می گیرند کودکانی که بازی نمی کنند، رشد مغزشان بیست تا سی درصد کم تر از اندازه ی متوسط رشد مغز در بچه های هم سن و سال آن هاست. مطالعات مربوط به محرومیت از بازی روی گونه های دیگر ثابت کرده است که آثار آن واقعاً شدید است، بروز پرخاش گری و رفتارهای عجیب و غریب و از دست دادن قدرت یادگیری و رفتارهای اجتماعی از این جمله اند. کودکی که از ابتدا در یک فضای بسته زندگی کند و با نسخه های کلیشه ای عوام تربیت شود، آینده ای جز افسردگی و پرخاش گری نخواهد داشت. همان گونه که گیاه به نور، آب و خاک قوی و مناسب برای رشد نیاز دارد، کودک نیز به آزادی، احترام و استقلال نسبی احتیاج مبرم دارد تا از این رهگذر به حقوق حقیقی خود دست یابد و به کمال برسد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *