والدگری مدرن

آیا میتوانیم در دنیای مدرن زندگی کنیم اما مدرن نشویم؟

والدین مدرن فرزندانشان را بر اساس اصول علمی و متناسب با شرایط جامعه تربیت میکنند نه بر اساس شیوه های تربیتی غلط گذشته!!

در زمان های گذشته تعلیم و تربیت برای حفظ بقاء بود و فقط مهارت های ضروری برای زندگی روزمره آموزش داده می شد.

اما امروزه تعلیم و تربیت نه فقط برای بقاء بلکه ابزاری جهت کسب و کار, توسعه فکر, استفاده بهتر از اوقات فراغت و پیشرفت هایی

در زندگی فرهنگی,سیاسی ,اجتماعی محسوب میشود.

امروزه افراد به صرف داشتن تحصیلات بالا نمی توانند شغل مناسبی کسب کنند و یا فقط با داشتن امکانات مورد نیاز برای یک زندگی خوب

نمی توانند احساس رضایت و شادی را تجربه کنند.برای داشتن یک زندگی سالم نیازمند مهارتهای زندگی هستیم که خانواده آگاه می تواند

بستر مناسبی برای فراگرفتن این مهارتها فراهم کند و با توجه به اینکه شخصیت افراد در دوران کودکی شکل می گیرد،

دانستن اصول تربیت درست می تواند نقش به سزایی در پرورش یک کودک سالم و شاد ایفا کند.

خانواده و والدگری مدرن :

خانواده اولین و مهمترین نهاد انسانی است که تاثیر زیادی روی جامعه دارد.

نظام خانواده در سرتاسر دنیا در حال تغییر است، تغییراتی مثل افزایش تحصیلات زنان و ورودشان به عرصه های اجتماعی,

بالا رفتن سن ازدواج,شکاف بین والدین و فرزندان و …

هر تغییر و تحولی جنبه های مثبت و منفی را با خود به همراه دارد .برای شکل دادن یک خانواده سالم نیازمند اصولی هستیم که

ویژگی های مثبت خانواده سنتی را در کنار نیازهای جامعه مدرن داشته باشد .دنیای مدرن عصر نوآوری و هیجان است،اگرنتوانیم

شیوه های جدید زندگی در دنیای مدرن را یاد بگیریم،در چالش بزرگی گرفتار می شویم..

خیلی از روش های تربیتی گذشته جوابگوی والدین امروز نیست. به دلیل سرعت ورود تکنولوژی,خانواده ها قدرت کمتری

در هدایت و تربیت فرزندشان دارند.

بسیاری از خانواده ها هویت و آینده خودشان و فرزندشان را به دست رسانه ها سپردن و فرصت با هم بودن را از هم گرفتند.

به همین دلیل دانستن اصول صحیح تربیتی به والدین کمک می کند که بتوانند با اقتدار بیشتری فرزندشان را تربیت کنند.

من ساناز فتوره چی روانشناس کودک در این مقاله به بررسی چند مورد از خطاهای رایج والدین در امر فرزند پروری که در خانواده سنتی

بسیاررایج بود،اشاره می کنم.

*برچسب زدن به شخصیت کودک به جای رفتار کودک :

بسیاری از والدین پس از دیدن رفتار نامطلوب از جانب فرزندشان با استفاده از جملاتی مثل دختر/پسر بدی هستی ! عزت نفس را از کودک

می گیرند و کودکی که فکر میکند بد است علاوه بر احساس شرم و گناه که می تواند زمینه ساز اضطراب باشد و عملکرد کودک را پایین

بیاورد،طبیعتا کار بد می کند.

( ما مطابق با خود پنداره خود رفتار می کنیم) از رفتار کودک انتقاد کنید نه شخصیتش!

توصیه:

*به تفاوتهای فردی کودک خود احترام بگذارید و او را با دیگران مقایسه نکنید.

*به کودک خود احترام بگذارید. به این معنی که برای کودک خود ارزش قائل شوید و او را با الفاظ و صفات خوب و محترمانه صدا بزنید.

*نقاط قوت فرزندتان را به او یادآوری کنید. مثلاً اگر توانایی یا استعداد خاصی دارد، حتماً نقاط قوت و استعدادش را تحسین کنید بخصوص در جمع.

*به کودک تان مسئولیت بدهید. دادن مسئولیت به کودک در صورتی که متناسب با سن و توانایی وی باشد.     

یکی از نکات والدگری مدرن این است که به جای استفاده از برچسب زدن به شخصیت کودک،بگویید رفتارت را دوست نداشتم.

*داشتن حس مالکیت نسبت به کودک:

 بعضی از والدین فکر می کنند چون بیشتر از کودک می دانند با استفاده از تنبیه و تشویق کودک را وادار می کنند تا کارمطلوب آنها را

انجام دهد و حق هر گونه اختیار و انتخابی را از کودک می گیرند که این شیوه تربیتی در خانواده سنتی بسیار رایج بود و والدین مخصوصا

پدر تصمیم گیرنده بود و کودکان حق هیچگونه اظهار نظری را نداشتند. با گرفتن حس خود مختاری و انتخاب باید انتظار فرزندی لجباز و

نافرمان با احساس شایستگی وعزت نفس پایین را داشته باشیم!

توصیه:

*قبل از رد کردن خواسته فرزندتان با دقت به حرف او گوش دهید و فکر کنید.

*به فرزندتان اجازه تصمیم گیری در امور را متناسب با سن و شرایط بدهید .  چند گزینه  به کودک بدهید تا از بین آنها قدرت انتخاب داشته باشد.

*حداقل با قسمتی از خواسته کودک  موافقت کنید و اگر نمی توانید دلیل مخالفتتان را متناسب با سنش برایش توضیح دهید.

در نظر داشته باشید آزادی در قبال احساس مسئولیت داده می شود .

نادیده گرفتن احساسات کودک :

گریه نکن تو بزرگ شدی , مرد که گریه نمیکنه ! احتمالا این جملات براتون آشناست . کودکی که نتواند احساساتش را بروز دهد احتمالا دچار تله بازداری هیجانی خواهد شد و در آینده هم نمی تواند روابط سالمی را تجربه کند چون لازمه یک رابطه سالم مهارت ابراز احساسات است،افرادی که احساسات خود و دیگران را می شناسند و راجع به آن گفتگو می کنند کمتر دچار سوء تفاهم می شوند.درک احساسات به کودک کمک می کند رفتارشان را در موقعیت های اجتماعی هدایت کنند.از آنجایی که نخستین تجارب هیجانی در خانواده رخ می دهند روابط خانوادگی بر رشد هیجانی تاثیر گذار است.

توصیه:

  • فرزندتان راجع به احساسات مختلف خود (حتی احساس منفی مثله خشم ) حرف بزنید.
  • احساسات کودک را انعکاس دهید مثلا تو خیلی عصبانی هستی چون من امروز وقت نکردم باهات بازی کنم!
  • مکانی را برای تماشای افراد انتخاب کنید و از کودکتان بخواهید با دقت به چهره افراد نگاه کند و بگوید چه احساسی دارد.
  • چرا آن فرد این احساس را تجربه می کند ؟
  • برای کودک خود داستان بخوانید و از او بخواهید احساسات مختلفی که شخصیتهای داستان داشتند را بگوید.
  • والدین باید به کودک خود یاد دهند که مجاز به تجربه هر احساسی هستند اما مجاز به انجام هر رفتاری نیستند!

محبت کردن مشروط به کودک :

اگر اتاقتو مرتب کنی دوست دارم ! اگر مشقاتو ننویسی مامانت نیستم !

(والدگری مدرن )

بر اساس نظریه کارل راجرز هر چه محبت والدین مشروط تر باشد احتمال ایجاد آسیب روانی بیشتر است. وقتی والدین تنها زمانی به کودک

محبت می کنند که کار مطلوب آنها را انجام دهد کودک یاد میگیرد که تنها زمانی خود را دوست بدارد که رفتارهایی انجام دهد که والدین یا

افراد مهم زندگی اش  او را  به خاطر آن رفتارها پذیرفته اند یا تشویق کردند و سایر زمانها احساسه بی ارزشی میکند. بنابر این این کودکان

توسط ارزشهای دیگران کنترل می شوند ودر آینده هم به جای اینکه رفتارش را در جهت رشد و شکوفایی هدایت کند در جهت ارزشهای والدین

حرکت می کند.مثلا کودکی که فکر میکند به خاطر عصبانی شدن دوست داشتنی نیست خشم خود را سرکوب میکند و دچار سردرد می شود.

سردرد اگر چه خوب نیست اما باعث می شود دیگران به او توجه کنند و به همین ترتیب کودک یاد می گیرد از طریق بیمار شدن ،مداوم

توجه بگیرد!

توصیه:

  • به اشتباهات خود اعتراف کنید تا کودک متوجه شود که همه انسانها ممکن است خطا کنند و این دلیل بر بی ارزش بودن آنها نیست.
  • از نصیحت بیش از حد و دستور دادن به فرزندتان خودداری کنید.
  • کودک خود را مورد تحقیر و تمسخر قرار ندهید. همچنین هرگز به دیگران اجازه ندهید که کودکتان را مورد تحقیر و تمسخر قرار دهند.
  • از فرزندتان قدر دانی کنید.

به کودک خود در زمانهای مختلف محبت کنید نه فقط زمانیکه کار خوبی انجام داد.

ریشه خیلی از اختلالات و مشکلات بزرگسالی برمیگردد به دوران کودکی و تربیتهای نادرست گذشته ….

از آنجایی که پیشگیری بهتر از درمان است و بعضی از مشکلات اگر زود شناسایی نشود درمان  طولانی و هزینه بری دارد و

در بعضی از موارد درمان ندارد با آموزش رفتارهای درست میتوانیم جلوی آسیبهای بعدی را بگیریم.

“والدگری مدرن ”

خانواده آگاه, کودک خوشبخت

برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید :

کلینیک روانشناسی راز خوشبختی :

https://razekhoshbakhti.com/%d8%b3%d8%a8%da%a9-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d9%81%d8%b1%d8%b2%d9%86%d8%af-%d9%be%d8%b1%d9%88%d8%b1%db%8c-2/

اپارات :

https://www.aparat.com/v/z7YGr/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *