رشد زبان
یادگیری صحبت کردن یکی از بارزترین و مهم ترین دستاوردهای دوران کودکی است.
در عرض چند ماه و بدون آموزش صریح، کودکان نوپا از تک کلمات مردد به جملات روان ،
و از یک واژگان کوچک به واژگانی که شش کلمه جدید در روز افزایش مییابد، میروند.
ابزارهای زبانی جدید به معنای فرصت های جدید برای درک اجتماعی،
برای یادگیری در مورد جهان، و برای به اشتراک گذاشتن تجربیات، لذت ها و نیازها است.
ماهیت دانش زبان
هنگامی که ماهیت آموخته ها را در نظر می گیریم، رشد زبان حتی چشمگیرتر می شود.
ممکن است به نظر برسد که کودکان فقط نیاز دارند آنچه را که می شنوند به خاطر بسپارند و بعداً آن را تکرار کنند.
اما همانطور که سالها پیش اشاره شد، اگر جوهره یادگیری زبان این بود، ما یک ارتباطدهنده موفق نبودیم.
ارتباط کلامی مستلزم بهره وری است، یعنی توانایی ایجاد تعداد بی نهایت جملاتی که هرگز نشنیده ایم.
قبل از این تازگی بی پایان مستلزم آن است که برخی از جنبه های دانش زبان انتزاعی باشد.
در نهایت، “قوانین” برای ترکیب کلمات نمی توانند قوانینی در مورد کلمات خاص باشند،
بلکه باید قوانینی در مورد کلاس هایی از کلمات مانند اسم، افعال یا حروف اضافه باشند.
هنگامی که این طرحهای انتزاعی در دسترس هستند، گوینده میتواند «شکافهای» یک جمله را با کلماتی پر کند .
که بهترین پیام لحظه را منتقل میکنند.
نکته کلیدی چامسکی این بود که از آنجایی که انتزاعات هرگز نمی توانند مستقیماً تجربه شوند،
باید از فعالیت ذهنی خود کودک در حین گوش دادن به گفتار بیرون بیایند.
مشکلات و زمینه
مناظره
ماهیت فعالیت ذهنی که زیربنای یادگیری زبان است به طور گسترده در میان کارشناسان زبان کودک مورد بحث است.
گروهی از نظریه پردازان استدلال می کنند که ورودی زبان صرفاً دانش دستوری را تحریک می کند که قبلاً به طور ژنتیکی در دسترس است.
مخالفان استدلال می کنند که دانش دستوری ناشی از روشی است که ذهن انسان اطلاعات را تجزیه و تحلیل و سازماندهی می کند و ذاتی نیست. توسعه است و به احتمال زیاد قابل حل نیست.
با این حال، حداقل دو زمینه وجود دارد که در آن اجماع قابل توجهی وجود دارد که می تواند مربیان و سیاست گذاران را راهنمایی کند:
(الف) قابل پیش بینی بودن دوره فراگیری زبان.
(ب) ماهیت چند معین آن.
توالی زبان قابل پیش بینی
به طور کلی، «حقایق» قابل مشاهده رشد زبان مورد بحث نیست.
بیشتر کودکان در سال دوم شروع به صحبت می کنند و در دو سالگی احتمالاً حداقل 50 کلمه را می دانند .
و آنها را در عبارات کوتاه ترکیب می کنند.
همانطور که مقالات و حروف اضافه با مقداری سازگاری ظاهر می شوند.
در طول سال های پیش دبستانی، الگوهای جملات به طور فزاینده ای پیچیده می شوند.
و واژگان متنوع می شوند تا شامل اصطلاحات رابطه ای شوند که مفاهیم اندازه، مکان، کمیت و زمان را بیان می کنند.
در سن چهار تا شش سالگی یا بنابراین، اکثر کودکان دستور زبان اصلی جمله را به دست آوردهاند.
از آن نقطه به بعد، کودکان یاد میگیرند که از زبان به طور کارآمدتر و مؤثرتر استفاده کنند.
آنها همچنین یاد میگیرند که چگونه واحدهای زبانی بزرگتری مانند مکالمه یا روایت را ایجاد و حفظ کنند.
اگرچه تفاوتهای فردی در میزان پیشرفت وجود دارد، توالی که در آن اشکال مختلف ظاهر میشوند، هم در داخل و هم در بین مراحل بسیار قابل پیشبینی است.
عوامل تعیین کننده
همچنین توافق قابل توجهی وجود دارد که سیر رشد زبان بازتاب متقابل عوامل در حداقل پنج حوزه است:
اجتماعی، ادراکی، پردازش شناختی، مفهومی و زبانی. نظریه پردازان در تأکید و درجه تعیین برای یک حوزه معین متفاوت هستند، اما اکثر آنها موافق هستند که هر کدام مرتبط هستند.
تحقیقات زیادی وجود دارد که از این دیدگاه حمایت می کند که یادگیری زبان تحت تأثیر بسیاری از جنبه های تجربه و توانایی انسان است.
من دو یافته را در هر زمینه ذکر خواهم کرد که طعم شواهد موجود را نشان می دهد.
اجتماعی
کودکان نوپا قصد ارتباطی گوینده را استنباط می کنند و از آن اطلاعات برای هدایت یادگیری زبان خود استفاده می کنند.
به عنوان مثال، در اوایل 24 ماهگی، آنها میتوانند تنها از لحن هیجانانگیز یک بزرگسال و از محیط فیزیکی استنباط کنند.
که یک کلمه جدید باید به شیئی اشاره کند که در زمانی که بزرگسال دور بوده روی میز گذاشته شده است.
محیط کلامی بر یادگیری زبان تأثیر می گذارد.
از سن یک تا سه سالگی، کودکان خانوادههای «حرفهای» بسیار کلامی،
تقریباً سه برابر بیشتر از کودکان خانوادههای «رفاه» کم کلامی در هفته کلمات میشنیدند.
داده های طولی نشان می دهد که جنبه های این زبان اولیه والدین نمرات زبان را در سن نه سالگی پیش بینی می کند.
ادراکی
ادراک نوزاد صحنه را تنظیم می کند.
مهارت های ادراکی شنیداری در شش یا 12 ماهگی می تواند اندازه واژگان و پیچیدگی نحوی را در 23 ماهگی پیش بینی کند.
ادراک اهمیت دارد. در زبان انگلیسی، اشکالی که برای یادگیرندگان آسیب دیده چالش برانگیز است،
اشکالی با برجستگی ادراکی کاهش یافته است، به عنوان مثال. آنهایی که بدون تاکید هستند یا در یک خوشه صامت متحد شده اند.
فرایندهای شناختی
فرکانس بر میزان یادگیری تأثیر می گذارد.
کودکانی که نسبت غیرمعمول بالایی از نمونههای یک فرم زبان را میشنوند، آ
ن فرم را سریعتر از کودکانی که ورودی معمولی دریافت میکنند، یاد میگیرند.
«مبادله» در میان حوزههای مختلف زبان زمانی رخ میدهد که کل جمله هدفمند به منابع ذهنی بیشتری از آنچه کودک در دسترس است نیاز داشته باشد.
به عنوان مثال، کودکان در اشکال دستوری کوچک مانند پایان افعال و حروف اضافه در جملات با نحو پیچیده بیشتر از جملات با نحو ساده اشتباه می کنند.
مفهومی
اصطلاحات رابطه ای با سن ذهنی مرتبط هستند.
کلماتی که مفاهیم زمان، علیت، مکان، اندازه و نظم را بیان میکنند،
بسیار بیشتر از کلماتی که صرفاً به اشیاء و رویدادها اشاره میکنند، با سن ذهنی مرتبط هستند.
16 علاوه بر این، کودکانی که زبانهای مختلف را یاد میگیرند،
یاد میگیرند که در مورد مکانهای فضایی مانند داخل یا کنار آن صحبت کنند.
به همان ترتیب، صرف نظر از ابزارهای دستوری زبان خاص آنها
مهارت های زبانی تحت تأثیر دانش جهانی است.
کودکانی که در به خاطر آوردن یک کلمه مشکل دارند، در مورد اشیایی که کلمه به آنها اشاره دارد نیز اطلاعات کمتری دارند
نتیجه گیری
طبیعت و پرورش
اینها تنها بخشی از یافته هایی است که در مجموع، به طور قانع کننده ای از ماهیت تعاملی توسعه صحبت می کنند.
کودکان با مکانیسمهای ادراکی که به شیوهای خاص و با ظرفیتهای محدود توجه و حافظه عمل میکنند، به کار یادگیری زبان میرسند.
این سیستمهای شناختی حداقل بر آنچه در ورودی زبان توجه میشود تأثیر میگذارند.
ممکن است در فرآیند یادگیری نقشی اساسی داشته باشند.
به همین ترتیب، تجربه قبلی کودکان با دنیای مادی و اجتماعی، پایه های اولیه را برای تفسیر زبانی که می شنوند فراهم می کند.
بعداً از نشانه های زبانی نیز استفاده خواهند کرد. با این حال، دوره فراگیری زبان منحصراً از درون هدایت نمی شود.
ساختار زبانی که باید یاد گرفت و فرکانس شنیدن اشکال مختلف نیز تأثیر خواهد داشت.
علیرغم بحثهای نظری، به نظر واضح میرسد که مهارتهای زبانی دانش و قابلیتها را تقریباً در هر حوزهای منعکس میکند و نباید به صورت جزئی به آن نگاه کرد.